کلاس شطرنج
دختر باهوشم سلام
امروز می خواهم از کلاس شطرنجت بنویسم . پارسال همین موقع ها بود که فهمیدم به شطرنج خیلی علاقه داری. هر وقت بابا و عمو جواد با هم بازی می کردند تو هم ادای بازی را در می آوردی . بعد از مدت کوتاهی اسم مهره ها و جای آنها را یاد گرفتی . یک مدت با عادل در حالی که اصلا از بازی سر در نمی آوردید ولی مثل حرفه ای ها بازی می کردید و برای هم خط و نشون می کشیدید ( به قول دایی محمد شطرنج بررره ای به سبک شیر فرهاد ). خیلی زود حرکت مهره ها را یاد گرفتی . وقتی علاقه و توانایی تو را در یاد گیری دیدم تصمیم گرفتم به کلاس بروی و اصولی یاد بگیری .
استاد ظاهری از دوستان بابا پیشنهاد فرهنگسرای معراج را دادند تا در کلاسهای او شرکت کنی . امروز اولین جلسه بود . به پیشنهاد آقای ظاهری کلاس سطح 2 نشستی . امروز که خیلی خوشحال بودی . استادت هم راضی بود . با اینکه از همه ی بچه ها کوچکتر بودی ولی قرار شد با همین بچه ها باشی .
زهرا جان با یاری خدا انتظار آینده ای درخشان را برایت دارم .