زهرا امانت الهی

زهرا جان مدتی است که وقت نکرده ام وبت را up date کنم . ببخشید یه کم سرم شلوغ بوده . البته این به این معنا نیست که برای خودت وقت نگذاشته ام . دیروز مهدتون مامان ها را برای شرکت در یک جلسه ی تربیتی دعوت کرده بود . این اولین جلسه ی رسمی است که به خاطر تو برگزار شده و من در آن شرکت می کنم . برنامه ی کلاسم را تغییر دادم . و با اینکه خیلی خسته بودم خودم را به موقع به جلسه رساندم . البته باید شرکت می کردم . مدیریت مهد زحمت کشیده بودن و خانم شیخ زاده که روانشناس کودک است را دعوت کرده بودند . جلسه به موقع و بدون تاخیر شروع شد . مدت جلسه کوتاه بود ولی مفید بود . خانم مشاور در رابطه با میزان بالای پرخاشگری در جامعه صحبت کردند . اینکه اخلاق  ...

زهرا با دین اسلام - مسلمان - قران - مسجد - موذن - وضو و .... اشنا شده است . شعری که مربی مهربان زهرا به بچه ها یاد داده و زهرا خیلی عالی یاد گرفته : سپیده زد سپیده وقت سحر رسیده خاموش شده ستاره صبح اومده دوباره خروس پرطلایی با پاهای حنایی قوقولی قوقو می خونه تو کوچه و تو خونه اذان میگن دوباره از مسجد و مناره بابام پا میشه از خواب میره لب حوض آب می شوید او دست و رو با آب می گیره وضو تمیز و پاکیزه باز میاد سر جانماز من هم کنار بابا نماز می خوانم حالا ...

آشنایی با فصل پاییز - ماههای آن - آشنایی با کار رفتگران -  و .... . پاییزم من بچه ها فصل باد و سر صدا برگای زرد می ریزه از شاخه درختان بارون می باره نم نم سه ماه دارم پشت هم مهر و آبان و آذر پشت گرما میشه خم

در این واحد بچه ها با فصل پاییز - میوه های پاییزی - کار کشاورزان و ... آشنا شده اند . شعر این هفته : میوه فصل پاییز دانه درشت و ریزم خشک که میشم مویزم بخور یه حبه از من ببین چقدر لذیذم وقتی کنارت هستم خوشه و دسته هستم غورهام و ترش مزه پوستم به رنگ سبزه انگور میشم شیرینم تو میوه ها ببینم ...

شعری که زهرا در مهد کودک به مناسبت شب یلدا یاد گرفته و می خونه . البته زهرا یلدا را لیدا می گوید و شاهنامه را شامنامه . شب شب یلدا شده ستاره پیدا شده طولانی ترین شب سال حرف دل ما شده مامان گز و شیرینی گذاشته توی سینی نگاه کنی به چشماش شادی رو خوب می بینی مادربزرگ عزیز پخته یه آش لذیذ گذاشته روی کرسی آجیل خوب و تمیز پدربزرگ تو خونه شاهنامه رو می خونه انگار با این قصه ها غم از خونه می رونه شب شب یلدا شده ستاره پیدا شده طولانی ترین شب سال حرف دل ما شده   ...

با رفتن زهرا به مهد کودک خیلی از رفتارها و مهارتهایش تغییر مثبت کرده است . 1. مرتب مسواک زدن . زهرا از دو سال پیش مسواک می زد ولی با رفتن به مهد و گرفتن برچسب هر شب مسواک می زند و اصرار دارد حتما از نخ دندان و دهان شویه استفاده کند . و اگر یک شب مسواک نزده خوابش ببرد خیلی ناراحت می شود . 2. نخوردن هله هوله . خوردن میوه و غذاهای سالم . 3. رنگ آمیزی کردن . دو سال پیش زهرا را برای مدت کوتاهی گذاشتم کلاس نقاشی . ولی چون مربی اصرار داشت موقع رنگ آمیزی از خط بیرون نزند زهرا از کلاس استقبالی نکرد و من هم او را نبردم . ولی از آن به بعد زهرا از رنگ آمیزی متنفر بود و اصلا سراغ  مداد رنگیهایش نمی رفت . ولی امسال با زحمتهایی که خ...

...

والدین هلی‌كوپتری در اصل به پدرها و مادرانی گفته می‌شود كه به‌شدت خود را درگیر زندگی كودكان خود می‌كنند و اجازه انجام هیچ كاری را به آنها نمی‌دهند. در واقع این والدین درست مانند یك هلی‌كوپتر اطراف فرزند خود پرواز می‌كنند. والدین هلی‌كوپتری در اصل به پدرها و مادرانی گفته می‌شود كه به‌شدت خود را درگیر زندگی كودكان خود می‌كنند و اجازه انجام هیچ كاری را به آنها نمی‌دهند. در واقع این والدین درست مانند یك هلی‌كوپتر اطراف فرزند خود پرواز می‌كنند، همواره او را زیر نظر دارند و با بروز هر مشكلی سریعا خودشان را به محل حادثه می‌رسانند. كودكان این والدین چه در حال تماشای...

شعری که زهرا در رابطه با محرم در مهد یاد گرفته : دیشب یه سربند سبز بابام به پیشونم بست که روش نوشته بودند آقای من حسین است بابام منو با خودش به مجلس روضه برد خرما که دادن بهش با ذکر زیر لب خورد تو روضه خوندن دیدم گریه می کردن همه حسین حسین می گفتن با صدای زمزمه بلند شدیم وایسادیم تا بزنیم به سینه سینه زنی قشنگه ولی خیلی غمگینه وقتی تموم شد عزا غذای نذری دادن از بس که خوشمزه بود همه غذا را خوردن از اون موقع تا حالا همش دارم می خونم حسین حسین حسین جان آقای مهربونم واحد کار این هفته مهد زهرا آشنایی با ماه محرم است . خاله مریم باز مثل همیشه خیلی عالی تونسته مطالب جالبی را به بچه ها یا...