این دوتا شنگول و منگول هم که نیومدن
دیروز جاتون خالی رفتیم قم
تو نمازاتو به تنهایی خوندی اونم با حمد و سوره و کاملا ترتیب اعمالو رعایت کردی دستتم کاملا به ضریح رسید و کلی هم واسه بابا و مامان دعا کردی واسه ی اماماهم دعا کردی
اول خرید چند بار به مامان گفتی واسه ی منم خرید کنید ولی وقتی بابا با خرید یه بلوز که به نظرش خیلی بیخودی گرون بود گریه رو شروع کردی و گفتی : شماها فقط واسه ی خودتون میخواین خرید کنید نه واسه ی من . تا اینکه چند تا خرید واست انجام شد و شما هم دیگه تا آخر مسافرت هیچ اظهار خستگی یا ناراحتی نکردی. طبق روال بیش ترین سهم خرید مال شما بود!
آخر شب وقتی می خواسیم برگردیم با خاله اعظم و عمو جواد قرار گذاشته بودیم همدیگه رو توی ماشین ببینیم اما وقتی رسیدیم اونا هنوز نیومده بودن بعد از مدتی انتظار گفتی :
این دوتا شنگول و منگول هم که نیومدن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی