زهرازهرا، تا این لحظه: 16 سال و 8 روز سن داره

زهرا امانت الهی

بدون عنوان

1391/9/23 8:15
نویسنده : مامان و بابا
204 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز که رفتم زهرا را از مهد بیاورم از خاله مریم ( مربی زهرا ) پرسیدم : زهرا امروز چطور بود ؟ خاله جلو زهرا و مدیر مهد و چند تا از مامان ها و بچه ها گفت : "امروز تولد یکی از بچه ها بوده و شیرینی آورده . فقط دو نفر شیرینی نخوردند . زهرا و سعید . آن هم با دو تفاوت عمده . سعید گفت نمی خورم چون برام خوب نیست . زهرا بدون اینکه چیزی بگوید زیر گریه زد و نخورد . کار سعید درست بود و کار زهرا اشتباه ."

  من می دانم که اگر این مقایسه را خانم توفیقی انجام می دهد از روی خیرخواهی است و هدفش تغییر رفتار منفی زهراست . ولی کاش این مقایسه را جلو زهرا و دوستانش انجام نمیداد . نباید برای از بین بردن رفتار منفی کودک او را با دیگران مقایسه کنیم . 

وقتی آمدیم خونه زهرا را دعوا کردم که چرا به جای حرف زدن گریه کرده و خودم هم به اشتباه او را با دیگران مقایسه کردم . مثلا با آنیتا و آریسا که هشت ماهه هستند . آنها چون نمی توانند حرف بزنند خواسته هایشان را با گریه بیان می کنند . ولی تو که بزرگ شدی باید حرف بزنی . زهرا بلافاصله شروع کرد به گفتن نقطه ضعفهای آریسا . آریسا یه روز لباس بابا را کثیف کرد و یه روز خونه ی مامانی حالش به هم خورد و فرش انها را کثیف کرد . درسی که من از صحبتهای زهرا گرفتم این بود که با مقایسه ی زهرا رابطه ی او را با دوستانش خراب میکنم . زهرا به جای اینکه در مورد رفتار منفی خود فکر کند به این فکر میکرد که آریسا چه رفتار های بدی دارد .

زهرا خیلی دختر خوب و مودبی است . ویژگیهای مثبت او خیلی زیاد است . هر شب مرتب مسواک می زند و از نخ دندان استفاده می کند . اتاقش را بیشتر مواقع  مرتب میکند . تو مهمانی ها به همه سلام میکند و خیلی با ادب رفتار می کند . از نظر یادگیری و مسایل حیطه ی شتاختی مشکلی ندارد و تا حدی از همسالان خود بالاتر است  اگر با دلیل او را از خوردن هله هوله منع کنم خیلی راحت می پذیرد و ......... .  رفتار منفی او حساس بودنش است و اینکه زود گریه میکند . من و باباش خیلی سعی در برطرف کردن آن داشته ایم تا حدی هم موفق بوده ایم .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مریم توفیقی
23 آذر 91 23:01
سلام زهرا جان امشب که این مطلب رو دیدم تو سایتت خیلی از دقت نظر مامان و راهنماییش خوشحال شدم اما خوشحالتر می شدم که با مامان حضوری صحبت می کردم و اجازه میدادن بیشتر براشون توضیح بدم. دوست دارم زهرا جان امیدوارم همیشه بخندی