زهرازهرا، تا این لحظه: 16 سال و 9 روز سن داره

زهرا امانت الهی

قصه ای از زبان زهرا

1391/6/26 1:25
نویسنده : مامان و بابا
330 بازدید
اشتراک گذاری

آقا اسبه میره دوستشو سوار میکنه بعدشم که اینطوری میره دوستشو میندازه بعدش دوستش به اون میزنه بعدشم اون به اون می زنه دعوا میشه و دوتا با هم قهر میکنن بعدش میره پیش مادرش میگه اول اون به من زد بعد میره یه دوست جدید پیدا می کنه بعدش میگه من دیگه نمیندازمت بعدش میگه من دیگه تنها نیستم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان ساجده
25 شهریور 91 19:31
سلام زهرا جون از داستانهای قشنگت لذت بردیم لطفاً به وبلاگ متین هم سر بزن و بهش رای بده