قصه ای از زبان زهرا
یه گوسفنده بود که با سگا بود چوپونه خوابش برد و گرگه اومد گوسفندرو خورد چوپونه بیدار شد و جلوی گرگه رو گرفت و با چوب زد تو سرش . برهه یه چشمکی زد .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
یه گوسفنده بود که با سگا بود چوپونه خوابش برد و گرگه اومد گوسفندرو خورد چوپونه بیدار شد و جلوی گرگه رو گرفت و با چوب زد تو سرش . برهه یه چشمکی زد .