زهرازهرا، تا این لحظه: 16 سال و 17 روز سن داره

زهرا امانت الهی

بدون عنوان

1391/4/21 13:08
نویسنده : مامان و بابا
169 بازدید
اشتراک گذاری

شعر قدیمی و زیبای آقا خرگوشه، داستان موش کوچکی را بیان می کند که نزدیک لانه برای اولین بار یک خرگوش را می بیند و نمی داند که این حیوان خطرناک است یا خیر. این شعر برای بچه ها در سنین مهد کودک مناسب است. آموزگاران، مربیان مهد کودک و پدر و مادر ها می توانند با خواندن این شعر داستانی برای بچه ها علاوه برسرگرم کردن آن ها، به تقویت حافظه و مهارت های گفتاری کودکان کمک کنند.

 

یه روز یه آقا خرگوشه           رسید به یه بچه موشه

موشه دوید تو سوراخ                 خرگوشه گفت آخ

وایسا وایسا کارت دارم          من خرگوشه بی آزارم

بیا از سوراخت بیرون              نمی خوای مهمون

یواش موشه اومد بیرون     یه نگاهی کرد به مهمون

دید که گوشاش درازه                      دهنش هم بازه

شاید می خواد بخورتم                 یا با خودش ببرتم

پس می رم پیش مامانم               اون جا من می مانم

مادر موشه عاقل بود            زنی باهوش و کامل بود

یه نگاهی کرد به خرگوش             گفت به بچه موش

نترس جونم اون مهمونه         خیلی خوب و مهربونه

پس برو پیشش سلام کن                     بیارش خونه

منبع: کودک سیتی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)