جشن فاغ التحصیلی پیش دبستانی بهشت
زهرای نازنینم
امروز مامان میخاد چند خطی در رابطه با جشن فارغ التحصیلی دوره ی پیش دبستانی در مدرسه ی بهشت بنویسد. چند روز قبل از برنامه ی جشن خوشحال و هیجان زده اومدی خونه که قراره برای جشن شما و دوستات نمایش اجرا کنید. نمایش " حسن کچل و سه بزغاله " . تو کتابش را داشتی و شروع کردی به خواندن . ( مدتی است که کلمات و جملات را می خوانی . البته بر خلاف میل مامان و بابا . چون ما اصلا اعتقادی به شروع آموزش خواندن قبل از مدرسه نداریم . اما ظاهرا دختر گلمون خیلی عجله داره . من هم نگران پایه ی اول هستم که این توانایی تو برات مشکلی ایجاد نکنه .) می گفتی خاله شیما گفته باید از روش بخونم . خلاصه بعد از کلی صحبت و بالاخره زنگ زدن به خاله پذیرفتی که باید قصه را از حفظ تعریف کنی . تو نقش قصه گو را داشتی.
برات پارچه خریدم و لباس محلی دوختم. واای که چقدر ناز شده بودی.
روز جشن رسید. سالن ارشاد. ابتدای جشن گروه ارکستر و نمایش براتون برنامه اجرا کردند. و بچه ها کلی لذت بردند. بعد از اون نوبت به هنر نمایی خودتون رسید . هنرمندان کوچک . اول از همه دختر گلم آهنگ زیبای " غوغای ستارگان " را با فلوت زد. همه تو رو حسابی تشویق کردند.
مربیاتون حسابی زحمت کشیده بودن . دستشون درد نکنه. تمام بچه ها یا گروهی یا به صورت انفرادی برنامه داشتن. که این کار بسیار جالبی بود .
از کلاس خاله شیما : زهرا اول فلوت زد . بعد هم نمایش حسن کچل را اجرا کردند. زهرا و دوستش یگانه ظهیری شعر "میهن ما ایران " را با بلز و فلوت زدند . سرود " مادر من مادر من " را با تمام بچه های کلاس اجرا کردید. و به عنوان بهترین هدیه به مادرها تقدیم کردید.
البته از کلاس های دیگه هم همه ی بچه ها کلی برنامه اجرا کردن . نمایش " خاله سوسکه " شعر " خوشحال و شاد و خندانیم" و............................... . برنامه ها از ساعت 9 صبح شروع شد تا 1 بعد از ظهر. در انتها هم اهدای جوایز و تقدیم پایان نامه هاتون بود. و صرف ناهار : پیتزا.
خسته نباشی دختر گلم . من و بابا همیشه بهت افتخار میکنیم و به داشتن دختری چون تو به خود می بالیم . همیشه مایه ی سربلندی ما هستی .