زهرازهرا، تا این لحظه: 15 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره

زهرا امانت الهی

بدون عنوان

1395/4/21 16:29
نویسنده : مامان و بابا
570 بازدید
اشتراک گذاری

دختر گلم سلام . امروز دوشنبه است و روز جمعه با تاخير برات جشن تولد گرفتيم .تاخير هم دلايلي داشت . مامان درگير درسهاي دانشگاه بود . از طرفي زندايي و عادل تهران بودند و تو خيلي دوست داشتي اونا حتما تولدت باشن . بعد هم كه ماه رمضون شد . خلاصه به پيشنهاد خودت قرار شد باغ اقاجون واست تولد بگيريم. ميخواستم از قنادي ياس يه كيك به سليقه خودت سفارش بدم كه گفتي دوست داري خاله زينب كيك تولدت رو بپزه . البته كه پيشنهاد خوبي بود و كيك خاله هم عالي شد . خاله اعظم هم واست ترايفل درست كرد . منم سالاد الويه . بابا جونت هم مثل هميشه كلي وسايل اتش بازي و بلال. 

روز خيلي خوبي داشتيم .همه دورهم و شاد بوديم . كلي با آنا و عادل و آريسا آب بازي كرديد. بعد هم كه كلي كادو .

مامان بابا واست يه دستبند و يه ربات جنگي خريده بودند. آقاجون و ماماني بهت پول دادند . دايي جواد يه عروسك و يه آباژور كه خودت بايد مي ساختي. خاله اعظم مجموعه 12 جلدي مدرسه ي پرماجرا . اين كتابا رو خيلي دوست داري . درست مثل كتابهاي جودي دمدمي. دايي محمد يه دار بافندگي واست خريده كه از شنبه فرداي تولد شروع كردي به بافت و ديشب يه جا موبايلي رو تموم كردي. دايي علي هم يه روبات و بالاخره زينب : اول از همه كه كلي زحمت كشيده بود و كيك تولدت رو پخته بود. بعد هم داستانهاي زيبايت رو واست چاپ كرده. كه دستش درد نكنه واقعا عالي شده . يه بازي فكري هم به اسم كريدور واست خريده بود. 

دست همگي درد نكنه. 

دوست دارم هميشه شاد و سلامت باشي.

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)